واقعیت محض
ارسال شده توسط زهرا در 88/5/10:: 5:19 عصرنوشته ی : دکتر علی شریعتی
به خدا حافظی تلخ تو سوگند نشد
که تو رفتی ودلم ثانیه ای بند نشد
لب تو میوه ممنوع ولی لبهایم
هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند نشد
با چراغی همه جا گشتم وگشتم در شهر
هیچ کس هیچ کس اینجا به تو مانند نشد
هر کسی در دل من جای خودش را دارد
جانشین تو در این سینه خداوند نشد
خواستند از تو بگویند شبی شاعرها
عاقبت با قلم شرم نوشتند:نشد!
آقای فاضل نظری
هزار آینه جاری است
هزار آینه اینک به هم همسرایی قلب تو می تپد با شوق
زمین تهی است زرندان
همین تویی تنها
که عاشقانه ترین نغمه رادوباره بخوانی
بخوان به نام گل سرخ و عاشقانه بخوان:
حدیث عشق بیان کن بدان زبان که تودانی
تنها زمانی کوتاه در کنار یکدیگر بودیم وپنداشتیم که عشق هزار سال می پاید.
امروز تولد خواهرم می خوام بهش بگم خواهر جونم تولدت مبارک
دوست دارم برات بهترین آرزوها رودارمد
مراتوبی سببی نیستی
به راستی صلت کدام قصیده ای
ای غزل؟
ستاره باران جواب کدامین سلامی
به آفتاب
ازدریچه ی تاریک ؟
کلام ازنگاه تو شکل می بندد
خوشا نظر بازیا که تو آغاز می کنی !
پس پشت مردمکانت فریاد کدام زندانی است که آزادی را
به لبان بر آماسیده ی گل سرخی پرتاب می کند؟
ورنه این ستاره بازی
حاشا
چیزی بدهکار آفتاب نیست
.نگاه از صدای تو ایمن می شود
چه مومنانه نام مرا آواز می کنی !
و دلت کبوتر آشتی ست در خون تپیده به بام تلخ
با این همه
چه بالا چه بلند
پرواز می کنی
سروده ی احمد شاملو
سلام به وبلاگم خوش اومدین راستش رو بخواهید اون چه اینجا می نویسم حرف هایی است که دلم می خواد به گوش همه برسه تا بدونند قرار نیست همه مثل هم فکر کنند قرار نیست همه ماشین بشین. ماشین هایی که احساس ندارند. ویا اینکه قرار باشه همه چیز زندگی خوب باشه.اما می تونیم بدترش نکنیم مگه نه؟ می دونین دنیای امروز انگار اینجوری می پسنده که ما ماشین باشیم اما ماشینی بدون آلودگی بدونه ..خلاصه برای همین موضوع این وبلاگ شد واقعیت یا خیال من توی این وبلاگ بیشتر از شعر استفاده می کنم چون به نظرم پیوند بین واقعیت وخیال رو با شعر میشه فهمید به امید اینکه بهم سر بزنید.